-
کار من نیست
سهشنبه 23 بهمن 1403 03:59
کار من نیست که بنشینم املات کنم شان تو نیست که در دفترم انشات کنم عین توحید همین است که قبل از توبه باید اول برسم با تو مناجات کنم سالی یکبار من عاشق نشوم می میرم سالی یکبار اجازه بده لیلات کنم همه جا رفتمو دیدم که تو هستی همه جا تو کجا نیستی ای ماه که پیدات کنم پدر خاکی و ما بچه ی خاکی تو ایم حق بده پس همه را خاک کف...
-
زیباترین شعر مولا
سهشنبه 23 بهمن 1403 03:55
جان به هرحال قرار است که قربان بشود پس چه خوب است که قربانی جانان بشود شان تو بود اگر این همه بالا رفتی حق تو بود که بالاتر از اینجا رفتی عکس پروفایل شعر علی ای همای رحمت یا علی حب شما شیره ی ایمان من است سیره و سنت تو معنی قرآن من است من گدایی ز گدایان تو هستم آقا خاک نعلین شما سرمه ی چشمان من است ***** گهی رحمان و...
-
شعر
سهشنبه 23 بهمن 1403 03:51
گفت آن سالار اقلیم شهود بر روانش باد صد عالم درود گرد دلهای بنی آدم اگر حزب شیطان را نبودی کر و فر دیده شان دیدی ملایک را عیان سیر کردندی زمین و آسمان ادامه نوشته
-
برای من
سهشنبه 23 بهمن 1403 01:34
برای من براى من تأسف نخورید، چون لیاقت زندگى کردن را دارم و راضى ام. ناراحت آدم هایى باشید که به خودشان مى پیچند و از همه چیز شاکى اند. آنها که روش زندگى شان را مثل مبلمان خانه دائم عوض مى کنند، همینطور دوستان و رفتارشان را، پریشانى شان دائمى است و به همه کس سرایتش مى دهند، از آنها دورى کنید. یکى از کلمات کلیدى آنها،...
-
تقدیم به مادرم
دوشنبه 22 بهمن 1403 23:52
تقدیم به مادرم سردم شـــــده بدجـــــــــــور عزیزم بغلم کن یـــــــخ کـــــردم از این سوز دمادم بغلم کن تا باد مــرا با خــــــــود از این کوچــــه نبرده بی دغــــــدغه با دغدغه محکــــــم بغلم کن دنیــــا همه مشتــــــــاق تو هستند ولی تو با وسعت شوق همـــــــــه عالــــم بغلم کن شدشایعه غم خورده دراین کوچـه یکی را...
-
اگر آدمها مثل مه میتوانستند به هر جا سرک بکشند...
دوشنبه 22 بهمن 1403 23:14
به اتاقم برگشتم،در اتاق را از داخل چفت کردم و دراز کشیدم، اما نمیتوانستم بخوابم،فکر او آسوده ام نمیگذاشت. گفتم اگر پنجره را باز کنم،و اگر آدمها مثل مه میتوانستند به هر جا سرک بکشند، اگر...اگر...مدام میآمد و میرفت. و آن شب فهمیدم که به همین سادگی آدم اسیر میشود و هیچ کاری هم نمیشود کرد. نباید هرگز به زنان و مردان عاشق...
-
فضای مجازی
دوشنبه 22 بهمن 1403 19:12
صُب داشتم میرفتم جایی؛ رادیوی تاکسی روشن بود! تو رادیو پرسید که : شما برای حفظ امنیت توی فضای مجازی چیکار میکنید؟ یه پسره زنگ زد گفت : من توی فضای مجازی سعی میکنم اصلا به اینترنت وصل نشم! خوش بحالشون دیگه ! یه سریا که عقل ندارن ، راحت زندگی میکنن !
-
راز خوشبختی
دوشنبه 22 بهمن 1403 18:48
هفت راز خوشبختی متنفر نباش ُ عصبانی نشو ساده زندگی کن کم توقع باش همیشه لبخند بزن زیاد ببخش و یک دوست خوب داشته باش
-
باور کن
دوشنبه 22 بهمن 1403 01:09
و من هرگز نمی دانستم درخت ها هم چشم شان شور است امروز صبح همین که خواستم برایت خرمالو بچینم دستانم را باد بُرد حالا با نگاهم تو را در آغوش گرفته ام و پلک هایم را روی هم فشار داده ام مبادا سردت بشود راستی ! به مادرم گفتم برایم کلاه ببافد نگران بودم نکند سَرم را هم باد ببرد و چشم هایم را و تو را زبانم لال ! باور کن همین...