گوناگون و پراکنده

گوناگون و پراکنده

مرد تنهای شب
گوناگون و پراکنده

گوناگون و پراکنده

مرد تنهای شب

وصف تو

چشم زیتون سبزِ در کاسه ، سینه‌ها سیب سرخ در سینی


لب میان سفیــــدی صورت، چون تمشکــی نهاده بر چینــی


 ســرخ یا سبز ؟ سبز یا قرمز؟ ترش یا تلخ؟ تلــخ یا شیرین؟


تو خــــودت جــای من اگـــر باشـی ابتدا از کـدام می‌چینی؟


با نگـــــاهی، تبسمــی ، حرفــــی، در بیـاور مرا از این تردید


ای نگاهت محصّــــل شیطان ، اخـم‌هـایت معلـّــــم دینـــــی


هرلبت یک کبوتر سرخ است،روی سیمی سفید،بااین وصف


خنده یعنـی صعــــود  بالایی ، همــــزمان با سقـــوط پایینـی


می‌شوی یک پــــری دریایــی از دل آب اگـــــر کــــه برخیزی


می‌شوی یک صدف پر از گوهر روی شن‌ها اگــر که بنشینی


هرچه هستی بمان که من بی تو،هستی بی هویتی هستم


مثل ماهـــی بدون زیبایی ، مثــــل سنـــگی بدون سنگینـــی

امید

خشکسالی امان مردم را بریده بود، چنانکه دیگر هیچ کاری را نمی توانستند انجام دهند. کشیش همه مردم را برای دعای باران به بیرون شهر دعوت کرد، تا از خدا بخواهند که با بارش باران، آنها را از خشکسالی نجات دهد.
همه مردم در جایی که از پیش تعیین شده بود گرد آمدند و منتظر شروع مراسم دعا شدند. کشیش بر بالای بلندی قرار گرفت و رو به مردم گفت: تا به امروز نمی دانستم چرا ما از گرفتاری و خشکسالی نجات نمی یابیم ولی امروز با دیدن شما متوجه شدم!

عکس ماه رمضان

چرا که همه ما اینجا جمع شده ایم تا از خدای کائنات بخواهیم بر ما باران نازل کند، ولی در جمع شما فقط همین دختر بچه ای که این جلو نشسته با چتر آمده و این یعنی فقط یکی از ما به دعایی که می کنیم "ایمان" داریم.

ادامه نوشته

امید به خدا

خشکسالی امان مردم را بریده بود، چنانکه دیگر هیچ کاری را نمی توانستند انجام دهند. کشیش همه مردم را برای دعای باران به بیرون شهر دعوت کرد، تا از خدا بخواهند که با بارش باران، آنها را از خشکسالی نجات دهد.
همه مردم در جایی که از پیش تعیین شده بود گرد آمدند و منتظر شروع مراسم دعا شدند. کشیش بر بالای بلندی قرار گرفت و رو به مردم گفت: تا به امروز نمی دانستم چرا ما از گرفتاری و خشکسالی نجات نمی یابیم ولی امروز با دیدن شما متوجه شدم!

عکس ماه رمضان

چرا که همه ما اینجا جمع شده ایم تا از خدای کائنات بخواهیم بر ما باران نازل کند، ولی در جمع شما فقط همین دختر بچه ای که این جلو نشسته با چتر آمده و این یعنی فقط یکی از ما به دعایی که می کنیم "ایمان" داریم.

ادامه نوشته

دوست داشتن

برای خودت زندگی کن
کسی که تو را دوست داشته باشد با تو میماند
برای داشتنت می جنگد...
اما اگردوست نداشته باشد،به بهانه ای میرود..

شکسپیر میگه؛ اگر کسی را دوست داری رهایش کن اگر سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده.

اما ویکتور هوگو میگه؛ کسی رو که دوستش داری هر چند وقت یه بار بهش یادآوری کن که او را دوست داری.

در عوض دانشجوی زیست‌شناسی معتقده که؛ اگر کسی را دوست داری، به حال خود رهایش کن. او تکامل خواهد یافت.

ادامه نوشته

موبایل

اگر آنگونه که با تلفن همراهتان برخورد می‌کنید با همسرتان بر خورد میکردید
اکنون خوشبخترین فردِ دنیا بودید

اگر هر روز شارژش میکردید
باهاش در روز از همه بیشتر صحبت میکردید
پایِ صحبت‌هایش می نشستید
... پیغام‌هایش را دریافت میکردید
پول خرجش میکردید
براش زیور آلاتِ تزئینی میخرید
دورش یک محافظ محکم میکشیدید
در نبودش احساسِ کمبود میکردید

حاضر نبودید کسی‌ نزدیکش شود حتی مطالبِ خصوصیتان را به حافظه اش میسپردید
همیشه و همه‌جا همراهتان بود حتی در اوج

ادامه نوشته