گوناگون و پراکنده

گوناگون و پراکنده

مرد تنهای شب
گوناگون و پراکنده

گوناگون و پراکنده

مرد تنهای شب

خوشبختی۳

کی دنبال خوشبختیه؟ سومین حقیقت رو یاد بگیریم. هیچوقت خودمون رو سرزنش نکنیم چون باعث میشه عزت نفس ما به شدت آسیب ببینه. یادمون باشه عزت نفس رو با غرور و خودمحوری اشتباه نگیریم.

در درون ما هفت صدا وجود داره که ما نباید صدای نفس اماره (منتقد درون) که دائم ما رو سرزنش می‌کنه رو با صدای نفس لوامه (وجدان) که ما رو آگاه می‌کنه که جبران کنیم. اشتباه بگیریم. منتقد درون پر حرف و ورّاجه و دائم ما رو بخاطر اشتباهات کوچیک سرزنش می‌کنه و ترس در ما ایجاد می‌کنه که توقف کنیم تا مبادا باز اشتباه کنیم و مثل موریانه از داخل ما رو فرسوده می‌کنه و اعتماد بنفس ما رو له می‌کنه و باعث میشه عزت

ادامه نوشته

حکایت قصاب

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید. کاغذ را گرفت. روی کاغذ نوشته بود" لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین" و ۱۰دلار همراه کاغذ بود. قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت.سگ هم کیسه راگرفت و رفت.

قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه

ادامه نوشته

خوشبختی۲

کی دنبال خوشبختیه؟ دومین حقیقت رو یاد بگیریم. از گفتن: من اشتباه کردم نترسیم. وگرنه در باتلاق خاطرات گذشته خفه میشیم. چون چیزی به اسم شانس یا بد شانسی وجود نداره. چون همه ی ماها اشتباه میکنیم. اشتباه باعث پیشرفتمون میشه. خدا گفته انسان موجودیه عجول جهول کفور هلوع...

پس نترس. بگو آره من اشتباه کردم و شتابزده تصمیم گرفتم. توی انتخابم با کسی وارد رابطه شدم که اشتباه بود. معامله ای کردم که حسابی باخت دادم. ولی عیبی نداره عوضش تجربه شد برام. الان کوهی از تجربیات همراهمه. کسی که بیشتر اشتباه کرده بیشتر درس گرفته. تا وقتی: من اشتباه کردم رو یاد نگرفتیم درجا میزنیم و دنبال مقصر میگردیم و دائم یا در گذشته ای اسیریم که گذشته.. و یا هول آینده ای رو داریم که

ادامه نوشته

خوشبختی۱

کی دنبال خوشبختیه؟ هفت حقیقت رو یاد بگیرید. حقیقت اول. اینا تجربیات زندگیه منه. اگه زندگیمو براتون تعریف کنم خون گریه میکنید به حالم. ولی مثله میخی که ضربات چکش رو نوش جان می‌کنه فقط و فقط قویتر شدم.

کی این معما رو جواب میده؟

سه رفیق برای خرید به یک میوه فروشی میرن و آلوچه میخرن. قیمت آلوچه ۳۰ هزار تومان میشه و هر کدام نفری ۱۰ هزار تومن میدن و آلوچه رو میخرن. بعد از رفتن آنها صاحب مغازه به شاگردش میگه من اشتباه کردم قیمت آلوچه ۲۵ هزار تومان شد. این ۵ هزار تومان را بگیر و به آنها برگردون. شاگرد ۲هزار تومان را برای خودش بر میداره و فقط ۳ هزار تومانش رو به اونا میده. (نفری هزار تومان)

حال هر کدام از آنها نفری ۹ هزار تومان پرداخت کردن که۳×۹ برابر ۲۷ می شود. این مبلغ به علاوه آن ۲ هزار تومان که پیش شاگرد است می شود ۲۹ هزار تومان. هزار تومان باقیمانده کجاست؟.

ادامه نوشته